خندوانه
 

اين رو دوستم تعريف مي كرد مي گفت واقعيه:
مي گفت يه دوماهي باعهد وعيال رفته بوديم لندن پيش داداشم كه اونجا زندگي مي كنه من انگليسيم فوله فوله . يه روز با ماشين داداشم كه مي خواستم كنار خيابون پارك كنم .من با قلق ماشينش آشنا نبودم دنده عقب زدم به ماشين عقبي و سپرش رو خرد كردم صاحب ماشين دويد اومد وشروع كرد داد و هوار . من هم از ماشين پياده شدم و شروع كردم به داد و هوار . بعد ديدم كار داره بالا مي گيره با خنده دستم رو گذاشتم رو شونه صاحب ماشين و اشاره كردم به رو برو و گفتم كه دوربين مخفيه لطفا لبخند بزنيد. اين رو كه گفتم يارو از خنده غش كرد كلي هم خركيف شده بود .خلاصه با شوخي و خنده از هم خداحافظي كرديم و رفتيم. 
بعله ديگه هوش و نبوغ ايرانيها رو دست كم نگيرين و اين رو بدونين كه وقتي مي گن هنر نزد ايرانيان است و بس درست گفتن

امتیاز:
 
بازدید:
[ ۲۴ تير ۱۳۹۵ ] [ ۰۸:۵۴:۵۱ ] [ ايران رادا ] [ نظرات (0) ]
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
مطالب تصادفی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 3
دیروز : 3
افراد آنلاین : 1
همه : 85
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
آرشيو مطالب
امکانات وب