اين رو دوستم تعريف مي كرد مي گفت واقعيه:
مي گفت يه دوماهي باعهد وعيال رفته بوديم لندن پيش داداشم كه اونجا زندگي مي كنه من انگليسيم فوله فوله . يه روز با ماشين داداشم كه مي خواستم كنار خيابون پارك كنم .من با قلق ماشينش آشنا نبودم دنده عقب زدم به ماشين عقبي و سپرش رو خرد كردم صاحب ماشين دويد اومد وشروع كرد داد و هوار . من هم از ماشين پياده شدم و شروع كردم به داد و هوار . بعد ديدم كار داره بالا مي گيره با خنده دستم رو گذاشتم رو شونه صاحب ماشين و اشاره كردم به رو برو و گفتم كه دوربين مخفيه لطفا لبخند بزنيد. اين رو كه گفتم يارو از خنده غش كرد كلي هم خركيف شده بود .خلاصه با شوخي و خنده از هم خداحافظي كرديم و رفتيم. 
بعله ديگه هوش و نبوغ ايرانيها رو دست كم نگيرين و اين رو بدونين كه وقتي مي گن هنر نزد ايرانيان است و بس درست گفتن

شما هم هر وقت نصف شب دستشوييتون مي گيره تا صبح خواب دستشويي رفتن مي بينين !!! يا من فقط اينجوريم

دوستان من پيشنهاد ميكنم 
در شكستاي عشقي به حامد پهلان اقتدا كنيد

ايشون ميفرمايند:
همگي دست بزنين دس دس دس
اونيكه ميخواستمش رفت ازدست
خبري نيستش ازش چندهفتست
موبايلشم خاموشه،ديگه نيست در دسترس
همه دست بزنين دس دس دس

شكست عشقي شادي رو براي شما آرزومندم!

اولين موفقيتي كه در زندگي كسب كردم. 6 سالگيم بود
اون موقع كه فهميده بودم توي دستشويي بايد از كدوم طرف بشينم 
اينقده خوشحال شدم كه نگوووووووو

بابام هر ماه تا وقتي يارانه ها رو به حسابش واريز كنن از استرس اينكه مبادا يارانش قطع بشه استرس مي گيره مريض مي شه تا جايي كه كارش به دوا و درمون مي كشه كلي هم خرجش مي شه چندين برابر پول يارانه!!!!!!!!!!
يكي نيست به مسئولين بگه يارانه ها رو قطع كنن و خيال ملت رو راحت كنن خدا رو خوش نمي ياد.

چي خوندي ؟ آواز ؟؟؟؟!!!!!
نوستالژيترين سوال آموزگار ,وقتي از دانش آموز مي پرسه چرا درس نخوندي و اون هم در جواب مي گه به خدا خونديم!!!
.
.
.
.
.

تا نوستالژي بعدي خدانگهدار

يه بار تو خونه با خونواده بحثم شد حسابييي!!!
من هم داد و هوار رو را ه انداختم.و براي اينكه بترسونمشون الكي گفتم من اصلا خودمو مي كشم!
باورتون نمي شه مامانم رفت چاقو آشپزخونه رو اورد داد دستم بابام برام طناب آورد خواهرم مرگ موش . داداش گودزيلام هم گفت ببخشيد داداش من چيزي ندارم تقديم كنم بيا اين پشت بوم راهش ازين وره
يعني من هاج و واج كه با اين درياي محبت چه كنم
ولي ديگه آدم شدم.

دوستم ميگه ميخوام ماشينمو بفروشم براي تبليغش چيكاركنم؟؟؟

گفتم بزنش تو "ديــــــــــوار"



الان زنگ زده ميگه زدمش تو ديوارهمسايه،، كلا جلوماشين تا شيشه جمع شده مطمعني حالامشتري مياد"!!!!"

شرايط يه جوري شده كه اگه تو تلويزيون از خيارسالاديم انتقاد كني فرداش جامعه ي خيارسالاديا در اعتراض به اين اقدام سخيف! بيانيه صادرميكنن...

با زمان قرار زندگي مسالمت آميز گذاشته ام كه نه او مرتبا مرا دنبال كند و نه من از او فرار كنم ، سرانجام كه به هم خواهيم رسيد . ( لاگومن )